ساختمان مسجد الحرام - مكه مكرمه

مشخصات كتاب

نام كتاب: ساختمان مسجد الحرام- مكه مكرمه

نويسنده: دكتر سلمى سمر دملوجى

موضوع: تاريخ مكه و مدينه

زبان: فارسى

تعداد جلد: 1

ناشر: نشر مشعر

مكان چاپ: تهران

سال چاپ: 1377

نوبت چاپ: 1

ص:1

اشاره

ص:2

ص:3

ص:4

ص:5

ص:6

ص:7

ص: 8

بخش نخست: تحوّلات تاريخى

اشاره

و إذ بَوّأنا لإبراهيمَ مَكانَ البَيتِ أَنْ لا تُشرِك بي شَيْئاً وَطَهِّرْ بَيْتي للطّائِفينَ وَالقائمينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ.(1)1

«و چون براى ابراهيم جاى خانه را معيّن كرديم، بدو گفتيم: چيزى را با من شريك مگردان و خانه ام را براى طواف كنندگان و قيام كنندگان و ركوع كنندگان و سجده كنندگان پاكيزه دار.»

شهر مكّه مكّرمه در دلِ مجموعه اى از درّه هاى رشته كوههاى حجاز واقع است و مسجدالحرام در ميان درّه ابراهيم، با حدود 277 متر ارتفاع از سطح دريا قرار دارد. از ويژگيهاى برجسته اين منطقه، كوههاى پرشمار پيرامون آن است كه برخى از آنها در شكل گيرى تاريخ آن نقش داشته اند؛ از آن جمله مى توان جبل النّور در جنوب شرقى شهر را برشمرد كه غار حرا در آن است، غارى كه پيامبر صلى الله عليه و آله، پيش از بعثت، در آن به پرستش خدا مى پرداخت. ديگر جبل ثور است كه پيامبر صلى الله عليه و آله و ابوبكر، در راه هجرت به مدينه منوّره، در آن پنهان شدند.

هجرت ابراهيم عليه السلام از عراق به فلسطين و صحراى سينا در مصر و از آنجا به بيت اللَّه الحرام در مكّه مكّرمه، در حدود چهارهزار سال پيش، دروازه هاى شمالى شهر را تعيين كرده است. مهمترين دروازه هاى ديگر


1- - سوره حج، آيه 26

ص: 9

نماى داخلى ساختمان دوره عثمانى، پس از بازسازى

ص: 10

تصوير ص 10

نمايى نزديك از كعبه مشرّفه، در سمت راست مقام ابراهيم و در انتهاى تصوير، شبستان دوره عثمانى ديده مى شود.

ص: 11

تصوير ص 11

ص: 12

براى حاجيان عبارتند از: دروازه عراقى (زبيده)، دروازه مصرى، دروازه شامى و دروازه يمانى يا جنوبى.

مشاعر مقدّس

اماكن متبرّكه منا، مزدلفه و عرفات تقريباً در خطّى مستقيم قرار دارند كه كوههايى بلند، با درّه ها و مسيلهايى چند، پيرامون آن را فرا گرفته است.

صحراى منا، نزديك ترين اين مناطق به شهر مكه است كه در هفت كيلومترى ناحيه شمال شرقى حرم قرار دارد. (اين فاصله از راه زيرگذر به چهار كيلومتر كاهش يافته است.) مِنا دربردارنده مناطقِ چادرهاى حاجيان، قربانگاه و جمرات است كه خود به سه بخش: جمره اولى، جمره وسطى و جمره عقبى تقسيم مى شود. مسجد خيف هم كه در جاى اقامت پيامبر صلى الله عليه و آله برپا شده در منا واقع است. در آنجا آرامگاهى نيز براى حاجيان ساخته اند.

جزئيّات شبستان عثمانى، كه با سنگ طبيعى رياض نماسازى شده است.

ص: 13

مزدلفه، امتداد طبيعى دشت مناست و از ناحيه غرب تا تپّه هاى بلند اخْشَبَيْن در نزديكى عرفات گسترده است. در مزدلفه بنايى برپا نيست، جز مسجدى كه بر فراز مشعرالحرام ساخته اند و برخى ساختمانهاى دولتى.

عرفات، دشتى است در هيجده كيلومترى حرم، ده كيلومترى منا و شش كيلومترى مزدلفه. اين دشت نسبتاً هموار، دو نقطه مهم دارد: الف:

جبل الرحمه، كوهى سنگى كه پيامبر صلى الله عليه و آله در حجّة الوداع برآن ايستاد و دعا كرد.

ب: مسجد نمره، در محلّ خيمه اى كه پيامبر صلى الله عليه و آله در همان سفر برپا ساخت.

نامهاى مكّه مكرّمه

گويند: مكّه را از اين رو بدين نام خوانده اند كه عرب در جاهليّت مى گفت: «حجّ ما درست نيايد، مگر آن كه به كنار كعبه رويم و «نَمُكُّ فيه»؛ يعنى به سان مرغان شباهنگ آواز سردهيم».

نام مكّه در قرآن كريم، يك بار، در سوره فتح، (آيه 24) چنين آمده است:

9 وَهُوَ الّذي كَفَّ ايْديهُمْ عَنْكُم وَايْديكُمْ عَنْهُم بِبَطْنِ مَكَّةَ مِن بَعدِ ان اظْفَرَكُمْ عَلَيهِمْ وَ كانَ اللَّهُ بِما تَعْملُونَ بَصيراً؛

«و اوست همان كسى كه در دلِ مكّه- پس از پيروز كردن شما بر آنان- دستهاى آنها را از شما و دستهاى شما را از ايشان كوتاه كرد و خدا به آنچه مى كنيد همواره بيناست.»

از نامهاى فراوان مكّه، يكى نيز بَكّه است، كه آن هم تنها يك بار در سوره آل عمران، (آيه 96) آمده است. مكّه مكرّمه نامهاى ديگرى هم دارد، كه پرآوازه ترين آنها امُّ القُرى (مادر شهرها) است كه دوبار در قرآن بدين نام خوانده شده است: سوره انعام، آيه 92 و سوره شورى، آيه 7.

از نامهاى ديگر آن، بَلَد است (سوره بلد، آيه 1) و بَلَد امين (سوره تين،

ص: 14

آيه 3) و البَلْدَة (سوره نمل، آيه 91) و حرم آمِن (سوره قصص، آيه 57 و سوره عنكبوت، آيه 67).

حجّ در اسلام

تعصّبهاى قبيله اى جاهلى، فلسفه آغازين حجّ را از بين برد و آداب آن را چندان دگرگونه ساخت كه مردمان قبايل عرب، بتهاى خود را همراه خويش مى آوردند تا آنها را در بيت اللَّه الحرام بپرستند. آن گاه كه اسلام آمد و مكّه آزاد گرديد، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بر آن شد تا آيين حجّ را از بدعتها و آرايه ها بپيرايد و به هنگام به جا آوردن مراسم حجّ، به عنوان پنجمين ركن اسلام، صف مسلمانان را وحدت بخشد و گامهاى ايشان را استوار دارد.

اين مهم در سال دهم هجرى، كه پيامبر صلى الله عليه و آله در حجّةالوداع حجّ گزارد، سامان يافت و مسلمانان تا امروز، مناسك خود را همواره در پيروى از همان شيوه به جا مى آورند.

حرم مكّه

حرم مكّه عبارت از محيط و زمين هايى است كه شهر را در برگرفته است. حرم نشانه هايى آشكار دارد كه تقريباً در همه مرزهاى آن نصب شده است. نخستين كسى كه اين نشانه ها را برپا داشت، ابراهيم خليل عليه السلام بود و پس از وى قُصىّ بن كلاب. سالها بعد، نشانه هارا از ميان بردند، ولى بار ديگر قريشيان آنها را نصب كردند. پيامبر صلى الله عليه و آله، در سال فتح مكّه، منطقه حرم را نشانه گذاشت.

كاروان حاجيان؛ تصويرى از كتاب مقامات حريرى، بغداد، 1237 ه/ 1821 م

(با كسب اجازه از كتابخانه ملّى پاريس)-

ص: 15

تصوير ص 15

ص: 16

محدوده حرم از راه مدينه سه ميل، از راه يمن هفت ميل، از راه جدّه ده ميل، از راه طائف، در مسير عرفات، يازده ميل، از راه عراق هفت ميل و ازراه جِعْرانه نُه ميل است.

بنيان كعبه

از آنجا كه عرب هر ساختمان چهارگوشه اى را كعبه مى نامد، كعبه را چنين ناميده اند. نامهاى ديگر آن، بيت، بيت عتيق و مسجدالحرام است.

همه اين نامها در شمارى از آيه هاى قرآن آمده است. كعبه را بَنيّه نيز خوانند كه نامى برگرفته از مادّه «بنا» است. بنيّه ابراهيم هم گفته اند؛ زيرا ابراهيم آن را ساخته است.

ساختمان آغازين بيت اللَّه الحرام به دست ابراهيم خليل و فرزندش اسماعيل شكل گرفته است. ابراهيم در سمت راست خانه كعبه چاله اى كند تا خزانه بيت باشد و هداياى مردم به كعبه در آنجا نگهدارى شود.

فاسى در شفاءالغرام گويد: «ابراهيم كعبه را به گونه اى ساخت كه پشت سر او نيم دايره بود؛ يعنى كعبه در آغاز تنها دو ركن يا زاويه داشت: ركن حجرالأسود و ركن يمانى، و جز آن زاويه اى ديده نمى شد».

ازرقى به سند خود از على بن ابى طالب عليه السلام، درباره دگرگونيهاى كعبه پس از بناى نخستين آن به دست ابراهيم نقل مى كند كه: «... پس از ويرانى كعبه، عَمالقه آن را ساختند. بار ديگر ويران شد وقبيله اى ازجرهم آن را بنا كردند، باز هم بناى آن فرو ريخت و سرانجام قريش آن را بازسازى نمودند».

حدود سال 600 ميلادى، هنگامى كه در كعبه چوب مى سوزاندند تاآن را خوشبو كنند، آتشى زبانه كشيد وپرده كعبه را دركام خود فروبرد. مدّتى بعد نيز بارانهاى شديدى باريد و سيل به درون كعبه راه يافت و ديوارهاى آن را

ص: 17

فرسود. قريشيان براى چهارمين بار ناگزير از ويرانى و نوسازى كعبه شدند.

به گفته ابن اسحاق، پيامبر صلى الله عليه و آله در آن هنگام 35 ساله بود و شخصاً در آن مراسم حضور داشت؛ يعنى اين واقعه، پنج سال پيش از بعثت و هجده سال پيش از هجرت رخ داده است. در همين بازسازى بود كه پس از اختلاف نظر سران قريش، پيامبر صلى الله عليه و آله، حجرالاسود را در جاى خود نصب كرد.

در اين نوسازى، بلنداى خارجى كعبه به هجده ذراع (5/ 13 متر) رسيد؛ يعنى نُه ذراع بر بناى ابراهيم افزوده شد و از عرض آن شش يا هفت ذراع (حدود 5/ 4 متر) كاهش يافت. آن گاه نماى آن را با سنگ پوشاندند و درِ آن را چهار ذراع و يك وجب بالاتر از كف، كار گذاشتند. در درون كعبه نيز شش ستون، در دو رديف برپا ساختند و در قسمت داخلىِ ركن شامى، خزانه اى فراهم آوردند و پس از پايان كار، كعبه را با پارچه كتان يمانى پوشش دادند.

مٌلتزم، مُستجار، حَطيم

ملتزم ميان حجرالأسود و درِ كعبه است. مستجار ميان ركن يمانى و درِ بسته پشت كعبه است (ابن جبير در «سفرنامه» و محب طبرى در «القرى» آن را چنين خوانده اند.) حطيم را اين گونه گفته اند كه ميان حجرالأسود و مقام ابراهيم و حِجر اسماعيل است. آن را به گونه هاى ديگر نيز محدود كرده اند. مى گويند: در سه مكان يادشده، دعا مستجاب است.

چاه زمزم

چاه زمزم در هجده مترى جنوب مقام ابراهيم در داخل مسجد واقع است. هنگامى كه خداوند آب زمزم را براى اسماعيل روان ساخت،

ص: 18

نيمه زوج تصوير ص 18 و 19

بخشى از ساختمان عثمانى در توسعه اوّل سعودى. كف شبستان با مرمرِ وادى فاطمه سنگفرش شده و تاج ستونها و طاقها گچبرى است.

ص: 19

نيمه فرد تصوير ص 18 و 19

ص: 20

مادرش هاجر پيرامون آن حوضچه اى فراهم آورد تا بتواند مشك كوچك خود را پر كند و آب از دست نرود ... امّا اكنون ساليانى دراز است كه هنوز آب زمزم جارى است و مكّيان از آن بهره مند ... و چه كس داند كه تا كجاى زمان چنين خواهد بود؟!

خداوند، عبدالمطلب بن هاشم، نياى پيامبر صلى الله عليه و آله را بر آن گمارد و او به حفر چاه پرداخت و اداره آن در ميان فرزندانش پايدار ماند. در عهد پيامبر صلى الله عليه و آله پيرامون زمزم، دو حوضچه بود، يكى براى آشاميدن و ديگرى براى وضو. در كنار چاه نشيمنگاهى نيز بود كه آن را صفّه زمزم مى گفتند.

ابن عباس در گوشه اى از زمزم، به طرف صفا مى نشست، جايى كه بعداً به سقايةالعباس مشهور شد.

حِجر اسماعيل

محلّى بدون سقف در شمال كعبه است. ديوار كوتاه نيمدايره اى دارد كه اسماعيل آن را به سان كلبه اى در كنار كعبه ساخت تا پناهگاه گوسفندان او باشد. حِجر بارها ويران شده و آن را بازساخته اند و طواف از بيرون آن انجام مى شود.

مقام ابراهيم

سنگى است كه اسماعيل عليه السلام هنگام بناى كعبه، براى پدرش ابراهيم عليه السلام آورد تا بر آن بايستد و مصالح ساختمان كعبه را از اسماعيل بگيرد؛ از اين رو، آن را مقام (محلّ ايستادن) ابراهيم گفته اند. ازرقى مساحت مقام را يك ذراع مربّع (48 سانتيمتر) مى داند و اندازه دو جاى پاى داخلِ مقام را هفت انگشت مى شمارد.

ص: 21

شاذروانِ كعبه

قسمتى است كه گرداگرد پايين كعبه را در سه جهت شرقى، غربى و جنوبى آن فراگرفته است و جنس آن از سنگ مرمر است. ضلع شمالى، شاذروان ندارد. شاذروان نشانگر همان مقدارى است كه قريشيان از اندازه بناى اصلى كعبه كاستند.

حَجرالاسود

مقدس ترين چيز در بيت اللَّه الحرام، حجرالأسود است كه در ركن شرقى كعبه نصب شده است، تا محلّ آغاز و پايان طواف خانه باشد.

پوشش كعبه

گفته اند: نخستين كسى كه كعبه را پوشاند، تُبَّع حِمْيَرى بود. كعبه در آن هنگام سقف نداشت. ازرقى گويد: در جاهليت، كعبه را با پارچه هاى گوناگون، مانند خزّ، كتان و نمد مى پوشاندند.

كعبه در دوره اسلامى

در عهد پيامبر صلى الله عليه و آله اطراف مسجدالحرام ديوارى نداشت و مسجد را، از هر سو، خانه هاى مكّيان در برگرفته بود. از لابه لاى اين خانه ها، كوچه هايى به مسجد مى انجاميد كه دروازه هاى آن شمرده مى شد. فضاى خالى ميان خانه ها و كعبه را نيز مطاف (محلّ طواف) مى خواندند.

به سال 17 ه. (638 م)، در عصر عمر بن خطّاب، خانه هاى پيرامون مسجد را خريدارى و ويران كردند و فضاى آن را به مسجد افزودند تا زائران بيشترى در آن جاى گيرند. سپس ديوارهايى كوتاه تر از بلنداى

ص: 22

انسان در گرداگرد مسجد برپا كردند و براى روشنايى مسجد، بر فراز آن چراغ هايى نهادند.

عمر، همچنين فرمان داد تا با استفاده از صخره هاى بزرگ، و بدون بكارگيرى شن و آهك، آبراهى را كه سيل درّه ابراهيم را به درون مسجد مى آورد، ببندند؛ اين اوّلين سدّى بود كه در مكّه ساخته شد.

به سال 26 ه. (646 م) در عصر عثمان، بارديگر مسجد نياز به توسعه يافت تا مردمانى بيشتر را در خود جاى دهد؛ بنابراين، خانه هايى ديگر را خريدند وفضاى مسجدرا گسترش دادند. تااين زمان، مسجدسقف نداشت.

عثمان در اطراف مسجد، رواقهايى ساخت تا بر نمازگزاران سايه افكند.

پس از هم پيمانى حجازيان با عبداللَّه بن زبير، در سال 64 ه. (684 م)، يزيد بن معاويه فرمانده سپاه خود، حصين بن نمير را به مكّه گسيل داشت.

مكّيان، هراسان از يورشهاى او، پيرامون بيت اللَّه الحرام خيمه زدند، امّا حصين برفراز كوههاى احمر و ابوقبيس- در دو سوى مكّه- منجنيق نهاد و بر ابن زبير و يارانش آتش باريد. شعله هاى آتش پوشش كعبه را دربرگرفت و با نفوذ آن به درون خانه، كعبه نيز سوخت. با مرگ يزيد محاصره مكّه پايان يافت، امّا در نتيجه يورشهاى پيشين، سنگ ديوار كعبه از بالا تا پايين فرسوده شده، حجرالأسود نيز سه پاره گشته بود. ابن زبير پاره هاى سه گانه آن را به هم پيوند داد و آن را براى نگهدارى، در خانه خود نهاد.

پس ازآن، ابن زبير سرشناسان شهررا گردآورد وبا ايشان درباره بازسازى كعبه به رايزنى پرداخت و همگان پذيرفتند. در اين عمليات، طول كعبه از هجده ذراع به بيست و شش ذراع رسيد و با افزودن نُه ذراع، بلنداى آن به بيست و هفت ذراع بالغ شد. عرض ديوار آن را نيز دو ذراع درنظر گرفتند و در ميان كعبه سه ستون، در يك رديف نهادند، در حالى كه پيش از آن

ص: 23

شش ستون بود. ابن زبير همچنين فرمان داد از صنعاء، سنگ مرمر آوردند و سقف كعبه را با آن پوشاندند. او حدود ده ذراع از مطاف پيرامون كعبه را نيز هموار كرد، حجرالأسود را در جاى خود نهاد و پس از پايان كار نوسازى، بيرون و اندرون كعبه را عطرآگين ساخت و آن را با پارچه اى كتانى پوشاند. در كعبه نيز چهار روزنه گشود و در آن چراغهايى آويخت.

ازرقى گويد: ابن زبير با خريد شمارى از خانه ها و افزودن بر فضاى مسجد، مساحت آن را به نه جريب (هر جريب 3600 ذراع مربع) رساند.

دوره اموى

در زمان خلافت عبدالملك بن مروان، به سال 75 ه. (694 م) حَجّاج، كعبه را كه ابن زبير بازساخته بود، ويران كرد و آن را بر اساس نقشه پيش از آن ساخت. او همچنين فرمان داد ديوارهاى مسجد را بالاتر بردند، سقف آن را با چوب ساج پوشاند و بالاى هر يك از ستون هاى مسجد را با پنجاه مثقال طلا زيباسازى كرد.

به سال 91 ه. (709 م) وليد بن عبدالملك تنها به تعمير و محكم سازى مسجد پرداخت. او نخستين كس بود كه ستون هاى مرمرين را به مسجد آورد و بر فراز آنها طاقى از جنس ساج آذين شده بنا كرد. بالاى ستون ها را نيز با نصب قطعات طلا در ورقهاى مسين شكل بخشيد. وسط طاقها را هم، براى اوّلين بار، كاشيكارى كرد و در مسجد رواق هايى ساخت.

دوره عبّاسى

در سال 137 ه. (754 م) ابوجعفر منصور، مسجدالحرام را از دو طرف شمالى و غربى گسترش داد و شبستانى به مساحت دو برابر اصل مسجد بر

ص: 24

آن افزود. وى در زاويه شمال غربى، گلدسته اى فراز آورد كه به مناره باب العمره شهرت يافت. منصور هفت در ورودى براى مسجد گشود.

مهدى عبّاسى در سال 161 ه. (777 م) حجّ گزارد و فرمان نوسازى مسجدالحرام را صادر كرد. به منظور توسعه مسجد، خانه هايى چند خريدارى شد و از جمله با تخريبِ سراى شيشه گران، كه حدّفاصل مسجد و مسعى (محلّ سعى صفا و مروه) بود، فضاى مسجد گسترش يافت. دو شبستان جديد نيز به مسجد افزوده شد كه آن را با چوب ساج پوشاندند.

مهدى پنج درِ جديد هم به مسجد گشود.

هنگامى كه مهدى به سال 164 ه. (780 م) حجّى ديگر به جاى آورد، دريافت كه مسجد از سه طرف گسترش يافته و سمت جنوبى آن، به دليل قرار داشتن در امتداد آبراهه درّه ابراهيم، به شكل خود باقى مانده است و از همين رو، كعبه در وسط مسجد قرار ندارد. پس مهندسان را فراخواند و با آنان به رايزنى نشست و گفت: «... ناگزيرم مسجد را چنان گسترش دهم كه كعبه در ميان مسجد قرار گيرد، هرچند تمامى بيت المال را هزينه كنم ...» ازرقى گويد: مسجد در آن زمان، يكصد و بيست هزار ذراع؛ يعنى بيشتر از هشتادهزار مترمربع مساحت داشت. افزوده هاى ساختمانى مهدى، بزرگترين و مهمترين عمليات گسترش مسجد بود كه با كارهاى بعد از آن، هرگز سنجيدنى نيست. برخى از جزئيات اين توسعه چنين است:

ستون هاى مسجد به 484 ستون رسيد كه هريك ده ذراع ارتفاع وسه ذراع محيط داشت وبيشتر آنها با طلا آراسته بود، بر شمارى ازستون ها نيز نقشهاى اسلامى مى درخشيد. در آن ميان، دو ستون نقشه بازسازى مسجد در عصر مهدى عباسى را نشان مى داد و با خط كوفى جلى و بدون نقطه، بر آن مطالبى نوشته، با رنگ سيمين زيور يافته بود. در زمان وى، طاقهاى مسجد

ص: 25

به 498 رسيد، 23 در گشوده شد و به گفته ازرقى بر فراز درها 43 طاق بود.

در گوشه هاى مسجد چهار مناره فراز آمد كه با پلكان از آن بالا مى رفتند.

نخستينِ آنها را منصور در باب العمره ساخته بود و سه مناره ديگر را مهدى ساخت: يكى در باب السّلام، ديگرى در باب علىّ عليه السلام و سومى در باب الوداع. در قسمت بالاى هريك از آنها نيز اتاقكى فراهم آمده بود.

مسجد دو سقف پياپى داشت؛ سقف فرازين با چوب درخت مُقْل يمانى پوشانده شده بود و سقف زيرين با چوب ساج اعلى، كه با طلا آراسته بود و آيات قرآن و مدح و ثناى پيامبر صلى الله عليه و آله دايره وار بر آن مى درخشيد. مسجد در آن هنگام، 455 قنديل سيمين داشت.

عبّاسيان در پوشش كعبه بسى كوشيدند و بهترين ريسندگان و دوزندگان را گردهم آوردند و كعبه را با پارچه اى زيبا پوشاندند، اين پوشش از هشت پرده سياهِ ابريشمين فراهم آمده بود كه بر جاى جاى آن نوشته هايى همچون «لا اله الا اللَّه» و «محمد رسول اللَّه» را دوخته بودند و حدود پانزده متر طول و پنج متر عرض داشت.

زمين كعبه رابا مرمرسفيد و قرمز و سبز سنگ فرش كرده بودند و ديوارها و آستانه ورودىِ در، با ورقه هاى كنده كارى زرّين روكش شده بود. جنسِ در از چوب ساج و چارچوب آن از ورقهاى نقره بود. سينه در نيز با ورق هاى طلا، آراسته به آيه هاى قرآنى، جلوه اى خاص داشت. درِ كعبه دو متر از سطح زمين بالاتر بود. شمارى از عمليات نوسازى مسجد، به دست حاكمان عباسى پس از مهدى صورت گرفت. همانها بودند كه ستون هاى سنگى را از سامراى عراق آوردند و به درون شبستانها بردند و در حجر اسماعيل سنگهاى مرمر الوان كارگذاشتند، مقام ابراهيم را با طلا زيور دادند و زير آن چوبى نهادند كه از آسيب در امان مانَد و سطح كعبه را

ص: 26

تصوير 26

صخره كوه صفا كه در طبقه بالاى محلّ سعى ميان صفا و مروه نمايان است. راهرو فوقانى در توسعه اوّل سعودى ساخته شده است.

ص: 27

تصوير 27

ص: 28

با مرمر سبز پوشاندند. منبر هفت پلّه كنده كارى شده را هم هارون الرشيد به كعبه هديه كرد. وامّا زمزم، پس از آن كه منصور زمين پيرامون زمزم را با مرمر پوشاند، معتصم گنبدى بر فرازش بنا كرد و قسمت داخلى آن را با ساجِ آراسته به طلا پوشاند و نماى خارجى اش را با كاشى زينت داد.

آتش سوزى سال 802 ه. (1399 م)

در عصر سلطان ناصر فرج بن برقوق مملوكى، به دليل آتش سوزى در يكى از بناهاى اطراف مسجد، بخش غربى مسجد در آتش سوخت و امير بيست ظاهرى به نيابت از سلطان به بازسازى مسجد پرداخت.

دوره عثمانى

به سال 960 ه. (1552 م)، سلطان سليمان سقف كعبه را عوض كرد و نماى آن را زيباسازى نمود، مطاف را با سنگ پوشاند، منبرى مرمرين براى مسجد فرستاد و مناره اى بلند برافراشت.

در سال 979 ه. (1571 م)، سلطان سليم خان با معمارى به نام سنان پاشا قراردادى براى بازسازى مسجد بست و فرمان داد تا به جاى سقف مسجد، برفراز شبستان، گنبدهايى مدوّر بسازند. پس از مرگ وى، فرزندش سلطان مراد، بازسازى را پى گرفت و در سال 984 ه. (1576 م) كار آن به پايان رسيد. در اين عمليات با افزودن چندين ستون، شمار آنها به 589 ستون بالغ شد. در چهارگوشه مسجد هم جمعاً 881 طاق و 152 گنبد وجود داشت. مساحت مسجدالحرام، پس از بازسازى در دوره عثمانى، به 28003 متر مربع رسيد.

با ريزش بارانهاى شديد در مكّه و سرازير شدن سيل به درون مسجد،

ص: 29

ديوار شامى كعبه فروريخت و بخش هايى از ديوارهاى شرقى و غربى خراب شد. وقتى دومين سيل هم جريان يافت و آسيب ديوار غربى را افزون تر كرد، تصميم بر آن شد كه باقيمانده ساختمان كعبه را ويران سازند و آن را بر پايه هاى بناى آغازين آن در عهد ابراهيم، نوسازى كنند و اين مهم در عصر سلطان مراد، به سال 1039 ه. (1629 م) سامان يافت. پس از بازسازى، ستون هاى درون كعبه روكش طلا شد و سلطان سليمان درى سيمين به كعبه اهدا كرد كه آن را در جاى خود كارگذاشتند و كعبه را با دو پارچه قرمز و سياه پوشاندند.

گنبدهايى كه در سقف شبستانهاى مسجد ساختند، مهمترين افزوده عثمانيان بود. اين گنبدها از داخل با آرايه هاى زرّين و خوشنويسى هاى استوار تزيين شد. زمين پيرامون كعبه نيز با مرمر رنگين مفروش گرديد و مناره مدرسه سلطان سليمان به گلدسته هاى ششگانه پيشين افزوده شد و شمار مناره ها به هفت رسيد.

دوره سعودى

با افزايش روزافزون شمار حاجيان و زائران خانه خدا، نياز به توسعه مسجد امرى ضرورى و بايسته مى نمود؛ از اين رو، به سال 1375 ه. (1955 م) و در دوره حكومت سعودى، نوسازى ديگرى، در چند مرحله آغاز شد. اين طرح شامل توسعه مسعى (محل سعى صفا و مروه) و بخش جنوبى مسجدالحرام بود.

در مرحله اوّل 1377- 1378 ه. (1957- 1958 م) با آغاز عمليات توسعه، گذرگاه عمومى كه از محلّ سعى مى گذشت بسته شد و پس از خاكبردارى و زيرسازى، راهرو جديدى در دو طبقه احداث گرديد، كه

ص: 30

طول آن 5/ 394 متر، عرض آن 20 متر، ارتفاع آن در طبقه همكف 12 متر و در طبقه بالا 9 متر بود و سعى ميان صفا و مروه از هر دو طبقه امكان داشت. گذرگاه ويژه اى نيز در زير منطقه صفا ساخته شد. آبراهه اى هم كه از مقابل مسجد مى گذشت، به گذرگاه قديمى در ميان مسعى انتقال يافت.

مرحله دوم در سالهاى 1379- 1380 ه. (1959- 1960 م) بود و طى آن، ساختمان شبستان جنوبى مسجد كه از مقابل باب امّ هانى تا باب ابراهيم امتداد داشت، آغاز شد. اين شبستان يك زيرزمين بود و دو طبقه روى آن. طبقه همكف 5/ 10 متر و طبقه بالا 10 متر ارتفاع داشت. در اين عمليات، ديوارهاى شبستان با سنگ مرمر و طاقها با سنگ صنعتى ساخته شد. ورودى بزرگى نيز براى آن فراهم آمد كه مجموعاً سه در داشت و باب ملك سعود نام گرفت. بالاى رواق جنوبى، طبقه سومى نيز بنا شد و در همين سمت، سه مناره جديد فراز آمد. همزمان، برخى از ديگر كارهاى تكميلى نيز جريان داشت؛ از جمله، گذرگاه دايره شكلى در بالاى صفا، هم رديف با طبقه بالاى مسعى ساخته شد كه شبستان جنوبى جديد را به مسعى پيوند مى داد و برفراز آن سقفى گنبدگونه قرار داشت.

مرحله سوم در سال 1382 ه. (1962 م) انجام شد و طى اين مرحله، ساختمانهاى قديمى سمت غربى مسجد، به قصد نوسازى، تخريب گرديد، زيرسازى شبستان جديد آغاز شد و در همان سال، شبستان غربى، در سه طبقه (زيرزمين، همكف و طبقه بالا) با ارتفاعى همسان با شبستان جنوبى گشايش يافت. ديوارهاى اين رواق با سنگ مرمر وسقف آن با سنگ صنعتى نماسازى شد و در كنار باب العمره، دو مناره جديد برافراشته گرديد.

در مرحله چهارم شبستان هاى سمت شمالى مسجد از باب العمره تا

نمايى نزديك از گچبرى تاج ستونها، پايين طاقها وسقفهاى آراسته ورنگين در محلهاى نماز-

ص: 31

تصوير ص 31

ص: 32

باب السلام ساخته شد و دو مناره ديگر در نزديكى باب السلام فراز آمد.

باب السلام و باب العمره نيز مانند باب ملك سعود زيباسازى شد و شبستان نوبنياد شمالى به راهرو مسعى پيوند يافت.

پيش از توسعه سعودى، مساحت مسجد 28000 مترمربع بود و پس از آن به 159000 مترمربع رسيد. جزئيات اين توسعه بدين قرار است:

ستون ها و طاقها

سقف هر شبستان بر ستون هايى استوانه اى يا چهارگوش بنا شده كه در همكف پنج متر ارتفاع دارند. بدنه ستون از مرمر است و در بالاى هر ستون تاجى گچبرى شده قرار دارد و در ميان هر دو ستون طاقى مدوّر برپاست. سقف، به مستطيل هايى نماسازى شده با سنگ صنعتى و آراسته به رنگهاى گوناگون تقسيم شده است. در طبقه بالا تنها ستون ها و طاقها اندكى كوتاهترند.

درهاى ورودى

پيرامون مسجد 64 در ساخته شده است؛ از جمله:

1- باب عبدالعزيز؛ كه در سمت جنوبى قرار دارد و بزرگترين در ورودى مسجد است. در دو سوى آن دو مناره برپاست و در سمت چپ كسى كه به مسجد اندر مى شود آبراهه اى قرار دارد.

2- باب العمره؛ كه از نظر نقشه و داشتن دو مناره، همچون باب عبدالعزيز است. اين در نيز در سمت جنوبى مسجد قرار دارد.

3- باب السّلام؛ در قسمت شمالى مسجد است و از نظر نقشه و مناره ها مانند دو در پيش گفته است.

ص: 33

مناره ها

مناره هاى هفتگانه، كه در اين توسعه بنا شد، نشانگر حدود مسجد است. هر يك از مناره ها 92 متر بلندى دارند و با نقشه اى يكسان ساخته شده اند. در هركدام از هفت مناره، دواتاقك همگون فراهم آمده است.

مقام ابراهيم

سنگ مقام حضرت ابراهيم عليه السلام در پوششى بلورين قرار گرفته است و در محفظه اى باارتفاع سه متر نگهدارى مى شود كه پايه آن از سنگ مرمر است.

زمزم

چاه زمزم در جنوب مقام ابراهيم واقع است. در اين توسعه، برفراز آن طاقى ضربى زده اند و با دو رديف پلكان مى توان به كنار زمزم راه يافت.

منبر

منبر سلطان سليمان عثمانى به همان شكل خود باقى مانده است تا به سان نمادى از شكوه و زيبايى معمارى اسلامى در برابر ديدگان باشد.

بلنداى منبر به حدود 12 متر مى رسد و داراى 13 پله است. چهار ستون مرمرى دارد و در بالاى ستون ها، گنبدى مستطيل شكل آراسته به چوب و ورقهاى زر و سيم استوار است. نماى منبر با آيات قرآنى زيباسازى شده، در بالاى گنبد هلالى مى درخشد.

منابع

- اخبار مكّه، ابوالوليد ازرقى، دو جلد، چاپ سوم، 1403 ه./ 1983 م، دارالاندلس، بيروت.

- شفاءالغرام باخبار البلد الحرام، ابوالطيب فاسى مكّى (775- 832 ه.)، دوجلد، دارالكتب العلميه، بيروت.

- تاريخ الكعبة المعظّمه، حسين باسلامه، چاپ دوم، 1402 ه./ 1982 م، الكتاب العربى السعودى.

- مرآةالحرمين، ابراهيم رفعت، دو جلد، 1344 ه./ 1925 م، دارالكتب، قاهره.

- تاريخ عمارةالحرم المكّى الشريف، فوزيه مطر، چاپ اوّل، 1402 ه./ 1982 م، تهامة للنشر، جدّه.

- اشهر المساجد فى الاسلام، سيد عبد المجيد بكر، 1404 ه./ 1984 م، دارالقبله، جدّه.

- تاريخ الكعبه، على خربوطلى، چاپ سوم، 1411 ه./ 1991 م، دارالجيل، بيروت.

ص: 34

تصوير ص 34

ص: 35

تصوير ص 35

نمايى از شبستانهاى ساختمان عثمانى و گنبدهاى آن.

ص: 36

تصوير ص 36

يكى از وروديهاى اصلى و مناره هاى آن.

ص: 37

بخش دوّم: توسعه جديد

اشاره

مجموعه مسجدالحرام فضاى شكوهمند و ويژه اى را در بر دارد كه برخاسته از ارزش والا و جايگاه بلند اين مكان گرامى است. فلسفه معمارى اسلامى در اين بنا، از مركزيّت كعبه براى همه جهان حكايت دارد. گرچه مسجدالحرام با گذر از دوره هاى مختلف تاريخ اسلام، گونه هاى معمارى چندى را به خود ديده است.

نقشه هاى توسعه جديد

مسجد الحرام بر بنيادهاى استوار مسجدسازى، چندان تكيه دارد كه برآيند نهايى آن در نوع خود يگانه و بى همتاست و مى توان گفت:

پافشارى اين طرح بر بهره گيرى از نمونه هاى معمارى تاريخى، الهام بخش ديگران خواهد بود و با اجراى آن بناى نوينى پديد خواهد آمد كه در عين بهره مندى از ارزشهاى تاريخى، پايه هاى معمارى امروزين را نيز در نظر دارد. بناى نوبنياد مسجدالحرام، نمادى از معمارى نوين اسلامى است.

توسعه جديد، از يك سو مى بايست، همچون نمونه هاى سنتى مسجدسازى، از سنجه هايى ويژه پيروى مى كرد، با محيط پيرامون هماهنگ مى بود و بافت شهرى گرداگرد خود را ناديده نمى گرفت؛ زيرا بناى كعبه و مسجدالحرام و در پىِ آن، بناهاى شهرى و منظره كوههاى اطراف و آسمان، نمايى چنان همساز را باز مى تاباند كه نشانى شگرف

ص: 38

تصوير ص 38

ص: 39

تصوير ص 39

طبقه بالاى محلّ سعى ميان صفا و مروه. كف راهرو با مرمر منطقه كراره سنگفرش شده و قسمت پايين ديوار از مرمر وادى فاطمه و آراسته به گچبرى است.

ص: 40

بر جان آدمى مى نهاد؛ و از ديگرسو، با درنظرگرفتن فضايى باز در طرح توسعه، مى كوشيد تا مسجد را از درآميختن با برجهاى برافراشته پيرامون آن دور كند و از تأثير منفى اين ساختمانهاى برآمده از فرهنگ مدرن شهرى، بر معمارى باشكوه و آفرينش هاى دقيق، ماهرانه و ظريف هنرى بكاهد.

آموزه هاى طرح

طرح توسعه جديد مسجد بر مبانى و اصول چندى تكيه دارد و نقشه هاى اجرايى برپايه آنها ترسيم شده است. مهم ترين اين آموزه ها از اين قرار است:

حفظ ساختمان موجود و تأسيسات و نقشه هاى آن؛ اعم از ساختمان قديم و توسعه اول سعودى؛ زيرا ساختمان موجود، خود تبلورى از يك معمارى ويژه و هدف مند و تأثيرگذار است

سازگارى و هماهنگى بايسته ميان بناى موجود و طرحى كه براى احداث بنايى پيشرفته و به هم پيوسته در دست اجراست.

تأكيد بر اهميت پيوند استوار ميان ساختمان مسجد و بافت شهرى پيرامون آن.

همسانى و همخوانى ميان نقشه ساختمان موجود و طرح توسعه جديد كه يكى از ضرورتهاى اجرايى آن، ايجاد سهولت در انتقال و راهنمايى زائران به بخش هاى مسجد است.

برگزيدن عناصر و اندازه هايى كه در عين گوناگونى، با بخشهاى مختلف ساختمان فعلى هماهنگ باشد.

روان بودن حركت در يك سطح و فراهم آوردن زمينه آن در حال

ص: 41

ازدحام نمازگزاران و پيش بينى درهاى ورودى و خروجى به تعداد مورد نياز.

روان بودن حركت در طبقات و فراهم آوردن ابزارهاى مطمئن براى تسهيل جابجايى و توجّه به لزوم پيشگيرى از رودررو شدن زائران به هنگام ورود و خروج.

استحكام ساختمان و نماى آن و زيبايى بناى جديد و پيوند مناسب آن با ساختمان فعلى، با تأكيد بر حفظ ساختمان فعلى.

نمايان بودن درهاى ورودى و خروجى.

كافى بودن تأسيسات و خدمات، از جمله روشنايى، تهويه، جريان طبيعى هوا، پخش صدا، آژير خطر و مبارزه با آتش سوزى، كه همه بايد به شكلى منطقى و به گونه اى فراهم شوند كه به زيبايى ساختمان آسيبى وارد نياورند.

نقاط اصلى طرح

مسجدالحرام، پس از افزوده هاى سعودى، از چند نقطه اصلىِ زير تشكيل شده است:

- كعبه.

- مقام ابراهيم.

- مطاف.

- چاه زمزم.

- محلّ اذان.

- سايه بان و منبر

- ساختمان فعلى؛ شامل ساختمان قديم حرم و توسعه اوّل سعودى.

ص: 42

- ساختمان جديد؛ توسعه جديد سعودى.

و اينك اطلاعاتى فشرده از اين چند مكان:

كعبه مشرّفه؛ كعبه، از زمان حضرت ابراهيم عليه السلام در جاى خود قرار دارد و قاعده آن به شكل مستطيل است. پارچه اى سياه بر آن كشيده اند كه «پوشش كعبه» ناميده مى شود. درِ كعبه در ضلع شمال شرقى فراهم آمده و آستانه در، 5/ 1 متر از كف مسجد بالاتر است.

حجرالأسود در زاويه شرقى كعبه قرار دارد.

حطيم در قسمت جنوب غربى كعبه است و آن مساحتى است كه گرداگرد آن نشانى ويژه دارد و نشانگر حدود كعبه در زمان ابراهيم عليه السلام است. مساحت كعبه در قاعده آن 145 مترمربّع است مساحت حطيم، به شمول ديوار، 94 مترمربّع.

مطاف؛ فضاى پيرامون كعبه است كه جز مقام ابراهيم چيزى در آن نيست، اكنون، سطح مطاف در مقابل هريك از زواياى چهارگانه كعبه متغيّر است و زمين سنگفرش آن اندكى شيب دارد. مسيرهايى كه از شبستان هاى مسجد به مطاف منتهى مى شود نيز با سنگ پوشانده شده است. مطاف 3058 مترمربّع است و با دو گذرگاه اطراف آن 4154 مترمربّع مساحت دارد.

محلّ اذان؛ مكانى است براى اذان گويان كه 50 متر آن در حرم قديم است و 110 متر آن در ساختمان جديد.

سايه بان؛ بنايى بتونى كه در محلّ خارج از مطاف قرار دارد و بر 12 ستون استوار است، جايگزين سايه بان قديم شد.

منبر؛ حجم و شكل منبرِ قابل انتقال كه در نزديكى سايه بان جبرئيل بوده،

نمايى از شبستانهاى طبقه بالاى توسعه اوّل سعودى كه به قسمت توسعه يافته جديد پيوسته است.-

ص: 43

تصوير ص 43

ص: 44

همواره دگرگون شده است. منبر كنونى همان است كه سلطان سليمان عثمانى به كعبه هديه كرده و در سال 966 ه. (1558 م) نصب گرديده است. بلندى منبر با سايه بان آن 47/ 10 متر مى باشد و با مرمر سفيد ساخته شده است. تا حدود سال 1384 ه. (1964 م) منبر يادشده در شمال مقام ابراهيم بود و پيش از توسعه مطاف كنونى، آن را به محلّ فعلى آن در فضاى خارجى مطاف، در نزديكى سايه بان جبرئيل، انتقال دادند.

ساختمان كنونى حرم

كعبه مركز جهان اسلام است و روى آوردن به سوى آن، يكى از معيارهاى بنيادين در طرّاحى هر مسجدى در جهان است. در ساختمان مسجدالحرام نيز همه چيز از كعبه الهام گرفته و در پرتو آن شكل يافته است.

در ساختمان حرم، بر استفاده از شكل هاى هندسى مشخّصى، مانند هشت ضلعى و مربّع تكيه بسيارى شده است. هشت ضلعى، شكلى برگرفته از نقشه قُبّةالصخره در بيت المقدس است و رواقهاى ستون دار حرم، آشكارا نشان از نقشه هاى معمارى كهن اسلامى در مسجدسازى دارد، كه نخستينِ آن در مسجد بزرگ كوفه اجرا شده و به دنبال آن، از خاور تا سرزمين چين و از باختر تا ديار اندلس گسترش يافته است. با اين حال، ميان ساختمان حرم مكّه و ديگر مساجد جهان اسلام، تفاوتى هويداست؛ همه مساجد بر پايه رعايت قبله، يعنى روى داشتن به مكّه، بنا شده اند؛ از اين رو، در طرّاحى آنها ناگزير بايد از اشكال هندسى قائم الزاويه استفاده شود و مى توان با قاطعيت گفت كه شكل بنيادين همه مساجد، مستطيلى است كه طول آن ديوار قبله را شكل مى دهد و ديگر

ص: 45

شبستان، كه صف نمازگزاران در آنها گسترده است، به موازات آن بنا مى شوند و محراب، كه به سان كانون اصلى طرّاحى مسجد تعيين كننده ديگر فضاهاى مسجد است، همواره رو به قبله، يعنى مكّه مكرّمه دارد.

امّا ساختمان مسجدالحرام گرداگرد كعبه است و از هرسو كعبه را در آغوش خود دارد و هر گوشه آن از مركز مسجد؛ يعنى كعبه، الهام مى گيرد.

تنها شكلى كه مى تواند اين وظيفه نمادين را به خوبى عهده دار شود، هشت ضلعى است؛ گو اين كه شكل آن با بسيارى از ديگر ساختمان هاى هشت ضلعى تفاوت دارد. شبستان هاى مسجد نيز از رواق هاى ديگر مساجد تاريخى متفاوت است؛ زيرا شمارى از فضاهاى سرپوشيده حرم مكّه، ويژه نماز است و از شمارى ديگر تنها به عنوان گذرگاه استفاده مى شود. مناره هاى هفتگانه كه در زواياى مسجدالحرام برافراشته است نيز از شمار گلدسته هاى ديگر مساجد افزونتر است. حرم قديم و توسعه اوّل سعودى، افزون بر محلّ نماز و گذرگاه و محلّ سعى و اذان، وروديها و

نقشه نوسازيهاى حرم شريف مكه در گذر زمان

ص: 46

مدارس و چند سقاخانه را نيز دربرمى گيرد.

وروديهاى اصلى سه تاست: باب ملك عبدالعزيز، باب العمره و باب السلام. اين درهاى بزرگ ورودى به گونه اى طرّاحى شده اند كه هركس با گذر از آنها وارد مسجد شود، نگاهش بى درنگ به كعبه مى افتد.

مدارس سه گانه در آغاز براى آموزش قرآن و اصول دين ساخته شده بود، امّا اينك مدرسه واقع در نيم طبقه اوّل، بالاى سرسراى ورودى، به محلّ نماز پادشاه و ميهمانان ويژه وى اختصاص يافته است، مدرسه باب العمره محل بايگانى اسناد مسجدالحرام است و مدرسه باب السلام جايى است كه قرآنها و ديگر كتب مسجد در آن نگهدارى مى شود. اين مكانها اكنون كاربردى ديگر يافته اند، امّا همچنان نام مدرسه را بر خود دارند.

سقّاخانه ها، كه شمار آنها به پنج مى رسد، نيز به همين نام خوانده مى شوند، گو اين كه در حال حاضر، آب سرد زمزم، با بهره گيرى از روشهاى نوين، در دسترس همگان است.

توسعه جديد: طرّاحى

مسجدالحرام، به دليل درميان داشتن كعبه، از طرّاحى ديگر مساجد كهن و نوين جهان پيروى نمى كند، امّا اين مسأله موجب نشده است كه در طرّاحى آن، از نشانه ها، نمادها و عناصر اصلى ديگر مساجد بهره گيرى نشود. موشكافى اين زيرساختها بيانگر محور بودن كعبه در ساختمان مسجدالحرام است.

طرّاحى مسجد، پيوند سنجيده آن با محلّ سعى صفا و مروه و ديگر ظرافتهاى به كار رفته، موجب شده است كه مسجد، به سان تك سازه اى در

ص: 47

نقشه نماى بيرونى مسجد، نمونه يكى از پنجره ها و درهاى ورودى

فضايى گسترده، جلوه نكند، بلكه با الهام و بهره گيرى از همه ويژگيهاى مسجدسازى سنتى در جهان اسلام، ساختمانى به هم پيوسته و درهم تنيده و ابتكارى پديد آمده است كه همه اجزاى آن، با يكديگر پيوندى منطقى و استوار دارند و كانون همه آنها كعبه مشرّفه است كه از هر نقطه مسجد با نگاه آدمى گره مى خورد. محاسبات فضاسازى مسجد نيز به گونه اى انجام گرفته است كه زائران به هنگام طواف، از چنان آسايش و آرامشى برخوردارند كه با نزديك شدن به كعبه و حجرالأسود، شادمانى ويژه اى، وجود آنان را فرا مى گيرد.

نقشه توسعه

توسعه جديد، بخش غربى مسجد، ميان باب العمره و باب ملك

ص: 48

عبدالعزيز را در بردارد و افزون بر سطح همكف، سه طبقه را شامل مى شود. چندگانگى سطح مسجد و قرار گرفتن سازه هاى آن در طبقات گوناگون، زمينه را براى گسترش افزونتر فعاليت مهندسان فراهم آورده و به آنان اين امكان را داده است كه علاوه بر فضاى درونى مسجد و سطح همكف، از فضاى عمومى نيز بهره گيرند.

اصل طرّاحى مسجد، هشت گوشه اى است كه صحنى چهارگوش را در ميان دارد و از چهار گوشه كعبه، گذرگاه هايى به سوى درهاى اصلى مسجد گشوده شده است.

سطح مسجد دو بخش دارد: سطح سنگفرش شده فضاى حرم و سطوح بلندتر پيرامون آن. سطح مسجد با شيبى ملايم به سوى كعبه ساخته شده است. سطوح خارج از حرم، به درهاى ورودى، راهروها، محلهاى نماز و كتابخانه هايى كه جايگزين سقاخانه ها شده اند، ارتباط دارد. پلكان و طبقه همكف مسعى نيز با اين سطوح در ارتباط است.

مساحت اين بخش، كه فضايى با سه گنبد در يك رديف آن را از توسعه اوّل سعودى جدا مى كند، 19000 متر مربع است. در اين بخش، 492 ستون برپاست، كه هركدام از يك سو پنج متر و از سوى ديگر پانزده متر با ستون بعدى فاصله دارد. در ميان ستون هاى طبقه همكف، طاقهايى است كه در امتداد گذرگاه ها، ستون ها را به هم پيوند مى دهد. سقف اين بخش به گونه اى طرّاحى شده است كه از يك طرف، توان مقاومت ساختمان در برابر لرزشهاى ناشى از زمين لرزه را افزايش دهد، و از ديگرسو، پاسخگوى نيازهاى ضرورى طرح براى جريان طبيعى هوا باشد. اين طبقه، شمارى پلكان اصلى و فرعىِ معمولى و برقى دارد. اين بخش داراى چند ورودى است كه باب ملك فهد، به عنوان دروازه اصلى، مهم ترين

ص: 49

آنهاست. افزون بر آن، هجده درِ ورودى فرعى در اين طبقه گشوده شده است. در دو سوى ورودى اصلى، كه پيشاپيش طرح توسعه است، دو مناره به بلنداى مناره هاى پيشين برپاست. ويژگى مناره هاى نوساخته را كاشيكارى رنگارنگ آنها برشمرده اند.

طبقه زيرين اين بخش، 31200 مترمربّع مساحت دارد و دربردارنده فضايى گسترده براى نماز است. علاوه بر آن، سرويسهاى بهداشتى و محلّ استقرار كسانى كه آب زمزم پخش مى كنند، در آنجاست. زيرزمين با دو ورودى به خيابان ارتباط دارد.

ارتفاع طبقات بدين شرح است: زيرزمين 30/ 4 متر، همكف 80/ 9 متر، طبقه بالا 64/ 9 متر. در نقشه ساختمان جديد، هماهنگى كامل با ارتفاع طبقات ساختمان قديمى رعايت شده است.

كاربرد و مساحت طبقه فوقانى، تقريباً همانند همكف است، جز آن كه كتابخانه ندارد و ارتفاع آن اندكى كمتر است. طبقه بالا، بجز در قسمتى كه به گذرگاههاى صفا و مروه ارتباط دارد، كاملًا در يك سطح است و از همه امكانات مكانيكى و برقى طبقه همكف برخوردار مى باشد. دو طبقه مجموعاً 550 شير آب دارد كه آب سرد زمزم در آنها جارى است.

وروديهاى سه گانه و شش مناره آنها، مناره هفتم كه بر فراز گنبد صفا واقع است و سقف مروه، همگى از سقف طبقه فوقانى مسجد بلندترند.

دو گلدسته برافراشته در دو سوى ورودىِ بزرگ جديد نيز، از دور نمايان است.

محلهاى نماز و گذرگاه ها

مسجدالحرام و همه بناهاى آن، در اصل براى برپايى نماز ساخته شده و

ص: 50

تصوير ص 50

ص: 51

تصوير ص 51

نمايى نزديك از قسمت داخلى گنبد صفا

ص: 52

بر اساس و بنيادى ويژه، به نمازخانه و گذرگاه تقسيم گرديده اند. محلهاى نماز معمولًا در فضايى مربّع با ضلع 15 متر قرار دارند و از چهار طرف، گذرگاههايى به عرض 5 متر آنها را احاطه كرده اند. در مقابلِ وروديهاى اصلى، سرسراهايى بزرگتر، و در دوسوى آنها محوّطه اى سه گوشه قرار دارد، كه از آنها نيز براى نماز استفاده مى شود؛ بنابراين، از ورودىِ باب ملك عبدالعزيز و باب العمره تا صحن مسجد، سه رديف محل نماز مى باشد كه دو رديف نخست اندكى بالاتر و رديف سوم هم سطح شبستان قديم است. نمازخانه هاى نزديك مسعى، به جاى اختلاف در سطح اندكى شيب دارند.

مساحت مسعى در زيرزمين 1600 متر، در همكف 8400 متر و در طبقه بالا 8200 مترمربّع است. در تمام مسجدالحرام، مجموعاً 37 محوطه چهارگوش، هريك با 225 متر مساحت و 8 فضاى مستطيل، هريك با 375 متر مساحت، براى برپايى نماز ساخته شده است. گذرگاه هاى پيرامونى نيز، در مجموع 16808 متر مربع مساحت دارند و در مراسم حج و آيين هاى نماز جمعه، از آنها هم براى نماز استفاده مى شود. بدين ترتيب، روى هم در سه طبقه، 63837 مترمربّع فضا براى نماز درنظر گرفته شده است.

مساحت و گنجايش

عمليات توسعه جديد دقيقاً در ضلع غربى حرم، در منطقه سوق الصغير، بين باب العمره و باب ملك عبدالعزيز اجرا شده است. در زير، به مساحت بخشهاى مختلف مسجد در مراحل گوناگون اشاره مى شود:

ص: 53

مساحت طبقه بالا در توسعه سوم 57000 مترمربّع

مساحت طبقه همكف 19000 مترمربّع

جمع كل مساحت توسعه 76000 مترمربّع

با گنجايش 170000 نمازگزار

-

مساحت فضاى باقيمانده در بخش سوق الصغير و بخش

شرقى مسعى 59000 مترمربّع

با گنجايش 120000 نمازگزار

-

مساحت طبقات بناى فعلى 194200 مترمربّع

با گنجايش 430000 مترمربّ

گنبدهاى سقف شبستان عثمانى، در انتهاى تصوير رواق طبقه بالا آشكار است.

ص: 54

مساحت تمامى فضاهاى مسجدالحرام شامل بناى فعلى،

توسعه جديد و ديگر فضاها 356800 مترمربّع

با گنجايش 820000 نمازگزار

عناصر طرّاحى و جُزئيات آن

سه گنبدى كه در حدفاصل ميان دو توسعه بنا شده، تقريباً به موازات ورودى اصلى است. اين گنبدها در گرداگرد خود پنجره هايى دارند و از بيرون، داراى نمايى همانند ديگر گنبدهاى مسجدند. هر گنبد بر چهار ستون با فاصله 15 متر استوار است. نماى داخلى گنبد با گچبرى و مقرنس كارى زيباسازى شده است. گنبدها 13 متر ارتفاع دارند و به منظور نورپردازى و جريان هوا، در بالاى آنها روزنه هايى تعبيه شده است.

جنس گنبدها از بتون مسلّح و پوشش آنها از سنگ است. هر گنبد در زير خود، طاقى كاملًا برجسته تر از ديگر طاقهاى مسجد دارد. اين طاقهاى بتونى هم به گونه اى زيبا نماسازى شده اند.

نماى بيرونى گنبد، رنگى است و بخشى از نماى داخلى آن با سنگ خارا، كه در لابلاى آن رشته هايى زرين قرار دارد، تزيين شده است. در نماسازى ديگر بخشهاى داخلى گنبد، از سنگ آمازونيت نيمه نفيس و كاشى الوان هم استفاده كرده اند. در برخى از طاقهاى گنبد، سنگ مرمر سفيد و سبز هم به كار رفته است. در زير گنبد، اشياى گرانبهاى مسى و بلورين، با حجمهاى هندسى اسلامى آويخته اند كه با شكل گنبد و اهداف طراحى آن، كه ايجاد فضاى مناسب و دلنشين در همه زواياى توسعه

جزئيات مقرنس كارى زير گنبد و شمارى از پنجره هاى آن-

ص: 55

تصوير ص 55

ص: 56

جديد براى تلاوت قرآن است، هماهنگى دارد. اين ويژگى در بيشتر جزئيات گنبد؛ از جمله پنجره هايى كه با چوب ساج ساخته شده است، ديده مى شود.

ستون ها، طاق ها، سقف ها

پيشتر گفتيم كه ستون هاى بخش توسعه يافته مسجد، با فاصله پنج متر از هم ساخته شده اند. ستون ها دو گونه اند: استوانه اى و چهارگوش. قطر ستون هاى استوانه اى 81 سانتيمتر است و ضلع ستون هاى چهارگوش 93 سانتيمتر. بلنداى ستون هاى طبقه همكف 5/ 4 متر و ارتفاع ستون هاى طبقه بالا 7/ 4 متر است. هريك از ستون ها، پايه اى به ارتفاع 54 سانتيمتر دارد عرض اين پايه ها در ستون هاى چهارگوش، 80 سانتيمتر و در ستون هاى استوانه اى، كه پايه آنها شش ضلعى است، 87 سانتيمتر است. هر طبقه 492 ستون دارد.

برفراز ستون هاى گذرگاهها، طاقهاى بتونى برپاست، كه در نماسازى آنها، سنگ خارا به كار رفته است، در آميزش با مصالح بتونى، تركيبى آراسته را پديد آورده است. ستون ها و طاقها، مرز ميان محلهاى نماز و گذرگاه هاست. قسمت بالاى طاقها را، سقفهايى بتونى، با پوشش سنگ گرانيت، به هم پيوند مى دهد.

نماسازى داخلى و خارجى

از مهمترين كارهاى طرّاحى و اجرايى طرح توسعه، رعايت اصول هماهنگى در محلّ پيوند ميان بناى فعلى و افزوده هاى جديد است كه با حفظ استوارى و زيبايى ساختمان كنونى، در همه گوشه هاى آن، ميان دو

ص: 57

بنا همسانى و يكنواختى ايجاد كند. اين مهم ايجاب كرد كه برخى از بخش هاى ديوار بناى اصلى مسجد برچيده شود و راهى به بناى جديد گشايش يابد.

ديوارهاى خارجى بناى جديد، همه از بتون مسلّح است و نماى آنها را با سنگ مرمر وادىِ فاطمه پوشانده اند. به منظور هماهنگ سازى ميان دو بنا، مقدارى گرانيت خاكسترى رنگ نيز در ديوارها به كار رفته است. ارتفاع ديوارهاى بيرونى بناى جديد، 96/ 20 متر است.

نماى داخلى، سنگ گرانيت است و براى زيبا سازى ديوار و سقف، سنگهاى رنگارنگ باچينشى يكنواخت در كنار هم قرار گرفته و شكلهاى رنگارنگى را پديد آورده اند. در ديوارها و سقف، مكانهايى در نظر گرفته شده است، كه در صورت نياز، براى نصب بلندگو، اشياى تزيينى و بادبزنهاى برقى به كار رود، بدون آن كه به نماى زيباى ساختمان آسيبى وارد آيد.

نقشه قسمت پاين ديوارهاى داخلى

ص: 58

تصوير ص 58

نماى داخلى بخشى از گنبد و طاقهاى زير آن.

ص: 59

تصوير ص 59

ص: 60

ضلع شمالى توسعه اوّل سعودى و ساختمان جديدى كه به محلّ پلّه هاى برقى افزوده شده است.

قسمت پايين ديوار، تا ارتفاع 5/ 2 متر، با مرمر رنگارنگ محلّى سنگ چينى شده، و در نيم طبقه اوّل، به جاى سنگ مرمر، كاشى رنگين به كار رفته است.

پنجره هاى ساختمان حرم، از داخل با ورقهاى مس و قطعات بلورين تزيين شده و آلومينيوم طلايى ويژه اى در آن به كار رفته است.

وروديها

ورودى اصلى توسعه جديد، باب ملك فهد نام دارد كه بر ستون هايى

نماى داخلى يكى از وروديهاى فرعى-

ص: 61

تصوير ص 61

ص: 62

تصوير ص 62

ص: 63

مرمرين استوار است، ديوارهايى پوشيده از سنگ مرمر آن را دربر گرفته و دو مناره بلند در دو سوى آن برپاست. افزون بر اين، 18 درِ ورودى ديگر، با ديوارهايى از همان جنس، در اطراف ساختمان جديد گشوده است. اين، علاوه بر 3 ورودىِ اصلى ديگر، 27 ورودى فرعى است. به 4 ورودى اصلى زيرزمين نيز، دو ورودى ديگر اضافه شده است.

راه هاى ارتباطى به طبقات

پلكان اصلى توسعه جديد، نرده ها و ديوارهاى آن، سراسر از سنگ مرمر است، ولى در پلكان فرعى، بخشى از پلّه ها، ديوارها و نرده ها مرمرى است و بخشى از آن، با گرانيت به رنگ متفاوت. پلكان برقى نيز يكى در شمال و ديگرى در جنوب ساختمان جديد قرار دارد، هريك از اين دو، 375 مترمربّع از فضاى مسجد را دربر گرفته و هركدام شامل دو پلّه برقى با توان جابجايى 15 هزار نفر در ساعت است. در ساختمان جديد و ديگر نقاط مسجد، جمعاً پنج دستگاه پلّه برقى نصب شده است. ساختمان جديد، چهار آسان بر هم دارد كه دو تاى آنها براى رفتن بر فراز مناره هاى جديد به كار مى رود.

قسمتى از باب ملك فهد.(1)2

________________________________________

1 ( 1)- سوره حج، آيه 26

2 دكتر سلمى سمر دملوجى، ساختمان مسجد الحرام - مكه مكرمه، 1جلد، نشر مشعر - تهران، چاپ: 1، 1377.


1- دكتر سلمى سمر دملوجى، ساختمان مسجد الحرام - مكه مكرمه، 1جلد، نشر مشعر - تهران، چاپ: 1، 1377.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109